loading...
احساسات
وحید ارومیه بازدید : 41 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

۱.رزق مرا دیگری نمیخورد ارام شدم

۲.دانستم که خدا در هر حال مرا میبیند حیا کردم

۳.کار مرا دیگری انجام نمیدهد پی تلاش کردم.

۴.ودانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم.

 

در دنیایی که همه میدوند برای زنده بودن ارام قدم برداریم برای زندگی کردن.آهو

وحید ارومیه بازدید : 39 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (3)

نگــــــــــــاه کن در این برزخ لعنتی             چه مرگی طلبکارم از این زندگی

کاش تو چند خیابون بالاتر به دنیا اومده بودم ٰ کاش تو خونواده ای پولدار و مرفه بدنیا میومدم تا این همه رنج و سختی رو تحمل نمیکردم و رفاه رو داشتم....

کفر , کفر وکفــــــــــــــر نمیدونم این سیری ناپذیری و کفر تاکی میتونه تو ما انسانها ادامه پیدا کنه و همیشه احساس کنیم این دنیا برامون جهنمه و از  این زندگی مرگ طلبکاریم !!!

نه ما مرگ طلبکار نیستیم ما اومدیم زندگی کنیم و نفس بکشیم. نیومدمیم برا زنده مانی ,  باید شکر کنیم ٰٰٰٰ شکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر ٰ

ببینم سر چهار راهها یا تو ایستگاه اتوبوس تو مترو و یا حتی تو ترمینالهای مسافر بری این بچه های کوچیک و معصوم رو دیدید که دارن گل , سیگار,  جوراب . ویا حتی آدامس میفروشن یا نه دارن گدایی میکنند؟

آیا هیچ خودتون رو با این بچه ها ...... اسمشون چی بود؟

........ اهان آره بچه های کار ,مقایسه کردید؟

شما شب رو سیرید , جای گرم و سقفی بالاسرتون دارید اونا برا همین سیری شکم و نمیدونم جای خواب شبانه دارن دست به سوی ما دراز میکنن .

پس عزیزم شکر کن به درگاه خدا و .......

 

وحید ارومیه بازدید : 50 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (5)

بازم باید هیاهو رو برا چند ساعتی تحمل کنیم

وای چه شده بید بازم داربیده

اره بازم هیاهوی کزایی به فوتبال ایران رو آورد , بازم باید این بازی کسل کننده که نماد فوتبال ایرانیه رو از دو تیم به ظاهر سر فوتبال ایران باید تحمل کنیم! اره مجبوریم تحمل کنیم.

قرمزا به شش تایی شون مینازن و استقلال به بردهای بیشتر و علی الخصوص عدد 4 خیلی میچسبه یاد پرویز چوبله که تن دایی رو حتی تو گور هم خواهد لرزوند , به خیر .....

حرف از یاد شد , یاد ناصر خان حجازی اسطوره صداقت , مرد عمل و بهترین دروازبان آسیا به خیر  که همیشه با بزرگ منشی به دربی مینگریست چه در مقام مربی چه در مقام بازیکن

ناصر خان نیست یادگاری ناصر خان هم که خدا حافظی کرد و رفت ..... فرهاد مجید تنها یادگار به جا مانده از نسل استقلال حجازی که همیشه تو دربی بوی گل میداد نیست کاش این بازی میبود.

یه کم استقلالی شد ها این دل نوشته .... بگذریم

جمعه 27 دی دوباره مارو یاد 23 دی سال 79 میندازه روزی که مشت پرویز زیر جشم پایان فرود آمد و آن میشد که نباید میشد حمید استیلی ,  محمد نوازی , رفتن آب خنک و اشکهای علی نیکبخت اونو با الانش کاملا متفاوت کرده بود. روز سیاهی فوتبال ایران بود

یاد هاشمی نسب به خیر راستی گلهای هاشمی نسب که خداییش گل مهر ماه 77 کاملا با کمک باد بودو دو گلش هم که پنالتی با اون گل 23 دی به پرسپولیس قابل مقایسه است ؟ قضاوت با خودتون ...

حالا بگذریم فردا رو باید چیکار کنیم ؟ چقد باید تخمه بشکنیم و حرص بخوریم؟

به خدا اگه پرویز بود دیگه اصلا فکر صفر - صفر رو از سرمون بیرون میکردیم . اره هم علی خان دایی و هم ژنرل ابی ها امیر قلعه نوعی اهل ریسک تو این بازی نیستن ,  نه پرسپولیس ایمون زاید رو داره نه استقلال مجیدی و جباری و پرویز خان رو باید بازم دل به حوادث یا غیرت سیاوش اکبر پور وحتی دیوونه گی های حنیف بست.

من که از فانتزی های پرسپولیس چشمم آب نمیخوره مگه نمیدونم سید مهدی سید صالحی که اونم غیرت رو از استقلال به یادگار داره بقیه فکر نکنم.

حالا بازی ساعت 14:30 روز 27 دی رو ببینید شاید خدا خواست معجزه شد به قول علی دایی سبزه بود به گل اراسته شد یا به قول ژنرال بزرگوار بازی دو نیمه متفاوت داشت بازی از آب در اومد ...

حالا باید نشست تخمه شکست داد زد عصبانی شد از همه مهمتر وقت تلف کرد و بازی رو دید..... وای من که چشم آب نمیخوره با توجه به اینکه بازم استقلال با نیمکت خالی داره میره به سراغ این بازی

اره بزرگوار ببخشید

 

 

 

وحید ارومیه بازدید : 50 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (6)

باز باران , با ترانه میخورد بر بام خانه

خانه ام کو ؟

خانه ات کو ؟

آن دل دیوانه ات کو ؟

روزهای کودکی کو ؟ فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین ؟

پس چه شد دیگر کجا رفت؟

خاطرات خوب و شیرین ............

در دل ان کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟

کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز....

یاد باران رفته ازآرزوها رفته بر باد.....

باز باران ,  باز باران میخورد بر بام خانه

بی ترانـــــــه , بی بهانـــــــه , شایدم گم کرده خانـــــــــه

 

 

      من تنگ دلم یا که جهان تنـــــگ شده

     تیره بصرم یا افق بی رنــــــــــگ شده

      گوش من بی حوصله بد میشـــــــنود

     یا ساز طبیعت خشن آهنــــــــــگ شده

 

قفس داران سکوتم راشکستند

        دل دائم صبورم را شکستند

به جرم پا به پای عشق رفتن

        پرو بال عبورم را شکستند

مرا از خلوتم بیرون کشیدند

        چه بی پروا حضورم را شکستند

تمنا در نگاهم موج میزد

       ولی رویای دورم را شکستند

 

            

            

 

 

وحید ارومیه بازدید : 46 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (10)

شبی شراره از شرق عشق سر زده و رفت....

شکفت , در دل شبهای شعله ور زد و رفت ....

هنوز واژه تردید نامعین  بود (قولی که دادی شراره جان ) ....

که در گزینه تقدیر ضربدر زد و رفت ....

میان خلسه رویای آخرین لحظات ....

سری به شهر اساطیر دورتر زد و رفت ....

نشست گوشه تختش و گفت باز می آیم ....

باز خواهم گشت به دیدار دوباره و برفت ....

فرشته آمد و یک جفت بال قوی سپید .....

میان کوچه خلوت گذاشت در زد و برفت ....

درست نوبت تحویل با زمستان بود .....

که در تعلل پاییز در زد و برفت ....

...... وباز آذر 92 ...... آن شنبه شوم .....

همان شنبه که شراره پر زد و برفت .....

شراره عصر شب یلدا : دوس دارم امشب جایی باشم همونجایی که کسی هست 4 یلداس پیش من  نیست ( مادر )

جمله ای که منو یاد درد 6 سالم انداخت و تازه فهمیدم دوای درد 6 عصر یلدای گدشته ام چیست ؟

 

تقدیم به همه دوستان و دوستداران شراره عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیز

              روحت شاد

وحید ارومیه بازدید : 24 یکشنبه 01 دی 1392 نظرات (1)

السلام علی الحسین وعلی الولاد الحسین

 

یادمان باشد حسین تشنه آب زلال نبود

 

حسین تشنه زلال شدن مانند آب بود.

 

اربعین حسینی بر عاشقانش تسلیت

وحید ارومیه بازدید : 52 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (8)

جامه ای بافتم تارو پودش از عشق خواستم تا به تو هدیه کنم

لیک دیدم که در آن گوشه باغ لاله ای پنهانی با نسیمی میگفت:

جامه عشق برازنده هر قامتی نیست.

 

 

وحید ارومیه بازدید : 34 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (8)

تا آنجایی که به یاد دارم تمام این سرزمین پهناور و چهار فصل را ( ایران ) با احساس خویش گشته ام.

در جستجوی عشق...... در جستجوی عدالت وخوشبختی بودم

همراه با زندگی بزرگ شده ام ٰ اما عشق حقیقی را نیافته امواین کلمه را نشنیده ام که :

               حقیقت تنهایی در کجاست

نه هیچ کس تنها نیست اگر خدا را در جوار خود !! در دل خود و در احساس خود پیدا کند .

 

 

دوستٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان

تا حالا شده با نبود یکی به یاد بودنش بیفتید ؟

تا حالا شده نبودن یکی شما رو به یاد بودنش بیندازه ؟؟؟؟؟؟

 

لطفـــــــــــــــــــــــــــــــــا نظرتونو بدید.....

 

 

زندگی بافتن یک قالیست ٰ نه همان نقش و نگاری که خودت میخوای!

نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط میبافی !!!!!!!

نقشه را خوب ببین !!!!!! نکنه آخر کار کسی زندگیتو ازیت نخره.

 

 

 

   دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم

  

 

وحید ارومیه بازدید : 40 پنجشنبه 21 آذر 1392 نظرات (6)

گاهی فکر میکنم کاش میشد مداد رنگی ما آدمها پاک کن داشت ............. مثل مداد پاک کن بچگی هایمون

تا میتونستیم قسمتهای بد و زشت زندگیمونو پاک کنیم 

قسمتهایی که نمیخواهیم وجود داشته باشد

 

وحید ارومیه بازدید : 22 چهارشنبه 20 آذر 1392 نظرات (9)

یه روزی میرسد ! یک ملافه ی سفید پایان میدهد ...... به من

به شیطنت هایم .......... به بازیگوشی هایم

به خنده های بلند و تلخم ،

روزی که همه با دیدن عکسم بغض میکنند و میگویند: دیوانه دلمان برای دلقک بازی هایت تنگ شده

کجایی؟

وحید ارومیه بازدید : 19 چهارشنبه 20 آذر 1392 نظرات (3)

ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم

ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم

از زشتی کردار  دگر خسته شدیم

محتاج دو پیمانه ًمی ًمعرقتیم

وحید ارومیه بازدید : 25 دوشنبه 18 آذر 1392 نظرات (4)

به بزرگی ارزوهایت نیاندیش

به بزرگی کسی بیاندیش که میتواند آرزوهایت را بر آورد کند

پس آرزوهای بزرگی داشته باش.

وحید ارومیه بازدید : 17 دوشنبه 11 آذر 1392 نظرات (5)

 

امروز ميخام قالب نوشته هامو عوض كنم البته بايد ببخشيد لازم بود

محمد رضايكي از دوستان خوبمه كه متا سفانه 4 ماهيه قاطي مرغا شده......

ممد رضا جان بيخي دادا اينو براتو مينويسم ميدونم تو چه حالي هستي....

ممدي ميدونم اينو ميخوني ولي داداش من خانومت نبينه ها خيلي بد ميشه.....

حالا شرح حال اين داداش خوب ما:

 

الهي به مردان در خانه ات

به آن زن ذليلان فرزانه ات

به آنانكه با امر روحي فداك

نشينند و سبزي نمايند پاك

به آنان كه از بيخ وبن زي ذي اند

شب و روز با امر زن ميزيند

به آن گرد گيران ايام عيد

وانت بار خانم به وقت خريد

به آن شير مردان با پيش بند

كه در ظرف شستن به تاب و تب اند

الهي به آن اه دل زن ذليل

به آن اشك چشمان ممد سيبيل

به تنهاي مردان كه از لنگه كفش

چو جيغ عيالاتشان شد بنفش

كه مارا بر اين عهد كن استوار

از اين زن ذليلي مكن بر كنار

به زي ذي جماعت نما لطف خاص

نفرما از اين يوغ مارا خلاص

وحيددددددددددددددددددددد

وحید ارومیه بازدید : 18 یکشنبه 10 آذر 1392 نظرات (0)

تصویر شب ستاره بارانم من

    از طایفه و تبار بارانم من

تا اینکه دوباره پاک گردانمت

    دیری است در انتظار بارانم من

 

                                                     در جاده گم دربه درت میگردم

                                                            هی میروم سپس برت میگردم

                                                     ای شعله دور دست پروانه پسند

                                                             بگذاری اگر دور سرت میگردم

 

   کو معجزه تا به ماندنم تن ندهم

        پیوند تو را به غربت من ندهم

  اینجا که منم صدایی آویخته نیست

       ای مرگ بخوان که بوی بودن ندهم

 

                                                                                                            به یاد فروغ فرخ زاد عزیز .....

 

 

 

 

دوس دارم ماهی بشم برم دریا کوسه منو بخوره دوبار ه زنده بشم یه دختر خوبی بشم .......

                                                           ملیناااااااااا

وحید ارومیه بازدید : 17 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (4)

ما اینجا روبروی خالیترین صندلی جهان نشسته ایم .

اینجا جمع نشوید ، جنایتی اتفاق نیفتاده ، اینجا پسری تنها که فکر میکرد  تنهاست ، تنهایی خود را تقسیم کرد !!!!!!ا

             آری دیگر تنها نیست ولی همان تنهای اول است .

پسرک تنها حالا بجز خدا به دور دستی زییا می نگرد و میگوید:

مرد غمگین با خوابهای شکاکش خدا حافظی کرد ، و از قالب پوسیده غم بیرون آمد .

                 آری زنده گی را برای بدست آوردن زندگی می خواهد .

وحید ارومیه بازدید : 22 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (5)

پدرم رفت و جای جای خانه هنوز پر از یاد اوست یادش هنوز باقیست .

  نگاه اورا میبینم، آری نگاهش هست . . . چشمانش هموز بردیدگانم دوخته و میخواهد بگوید ولی چه ..... ( نگفت و رفت )

چهره خسته و تکیده اش را میبینم همیشه در مقابل دیدگانم هست ، چهره ای که از زحمت سالیان دراز کار و تلاش برای سربلندی وحید ، جز پیری و افتادگی چیزی ازش نمانده، اری در دور دست نظرم چهره اورا میبینم ...........

یاد گرمای بغل کردن او میافتم، یاد دلداری دانهایش ، یاد لحطه ای که پس از شکستم ، احساس تنهاییم را باخود تقسیم کردو در پس ارام کردن دل شکسته ام بر نیامد . کاش یک لحظه صدای نفسش باز آید !!!!!!!

کاش بود و من هم بوسه ای بر رخ او .................

وحید صفرزاده - پنج شنبه هفتم آذر 92

در این شب جمعه ، میگویم روحش شاد

وحیدم و وحید بودنم را مدیون نفس ها و زحمات او هستم

وحید ارومیه بازدید : 29 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (8)

 

8 سال بیشتر نداشتم یه روز معلم کلاس دوم مون آقای فتحی ( خیلی خوب ولی خشن بود ) تو کلاس از پرنده و پرواز حرف میزد ، بچه بودم خوب نمیفهمیدم چی میگه اصلا پرنده و پرواز یعنی چی .............

آقای فتحی گفت هواپیما هم مثل پرنده است تو آسمون حرکت میکنه به حرکت اون تو آسمون پرواز میگن .  پرواز ......................

ظهر تو خونه به بابام گفتم پرواز چیه ؟

بابام برام اول شکل هواپیما رو کشید بعد پرواز رو تو ضیح داد ، تو عمق صحبتهای بابام فهمیدم که پرنده و هواپیما تو آسمونها حرکت میکنند .

قبلا ها شنیده بودم خدا تو اسموناست پشت ابرا ، اون بالاها تو دلم گفتم خوش به حال هواپیما ، خوش به حال پرنده ها ، چون اون بالا خدارو میبینند ولی ....................

عاشق پرواز شدم - پرواز

هیچوقت مثل بچه های دیگه نخواستم بزرگتر که خلبان بشم ، ولی دوست داشتم همیشه پرواز کنم ، برم اون بالا بالاها پشت ابرا برسم ، خدا رو اونجا ببینم ..............

راستی خدا پشت ابرا بود ؟

نه اینجا تو دل همه است بعضی ها پشت ابر دلشون قایمش کردن که نبینند ، بعضی ها هم آسمون دلشون اینقد آفتابیه که همیشه میبینندش

 

 

 

http:///images/64499514984543404633.jpgوحیددددددددددددددددد

ای خداااااااااااااااااااا

وحید ارومیه بازدید : 22 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (4)

 

تنهایی را بلندترین شاخه درخت خوب مبفهمد !

   انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتر میشویم ................

راستی خداااااااااااا از بزرگی بزرگی تنهاست یا از تنهایی بزرگ ؟!!!!

 

                                                       وحیدددددد

وحید ارومیه بازدید : 19 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (9)

       ای خداااااااااااااااااااااا با تو بودم ولی تو را  نمیدیدم .  در کنارم بودی احساست نمیکردم........... احساست نکردم چوننمیشناختمت. دوست خوب من مرا خواندی .  دعوتم کردی . کمک کردی مرا . ارشاد نمودی کجا بودم که ندیدم و .......

اری ندیدمت و احساسم را به رویت بستم و اینچنین تنها موندم ای کاش تنهاییم را با افریده هایت تقسیم نمیکردم . بر میگشتم به اصل خویش همانا دور مانده بودم از اصل خویش ...........

دوست داشتن را ، عشق را از دوستان و افریده های تو طلب کردم در حالی که اب در کوزه بود و من به صحرا زده بودم. اری خداوندا تو را ندیدم.......

ولی اکنون خوشبختم چون در کلبه تنهایی خودم در گوشه خلوتم کسی را دارم که تو در عرش عظیمت انرا نداری ......... اری خوشبختم و از این خوشبختی خورسند......

تورا دارم تویی که خود جون تونداری .......

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 133
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 213
  • بازدید کلی : 2,716