loading...
احساسات
وحید ارومیه بازدید : 45 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (10)

شبی شراره از شرق عشق سر زده و رفت....

شکفت , در دل شبهای شعله ور زد و رفت ....

هنوز واژه تردید نامعین  بود (قولی که دادی شراره جان ) ....

که در گزینه تقدیر ضربدر زد و رفت ....

میان خلسه رویای آخرین لحظات ....

سری به شهر اساطیر دورتر زد و رفت ....

نشست گوشه تختش و گفت باز می آیم ....

باز خواهم گشت به دیدار دوباره و برفت ....

فرشته آمد و یک جفت بال قوی سپید .....

میان کوچه خلوت گذاشت در زد و برفت ....

درست نوبت تحویل با زمستان بود .....

که در تعلل پاییز در زد و برفت ....

...... وباز آذر 92 ...... آن شنبه شوم .....

همان شنبه که شراره پر زد و برفت .....

شراره عصر شب یلدا : دوس دارم امشب جایی باشم همونجایی که کسی هست 4 یلداس پیش من  نیست ( مادر )

جمله ای که منو یاد درد 6 سالم انداخت و تازه فهمیدم دوای درد 6 عصر یلدای گدشته ام چیست ؟

 

تقدیم به همه دوستان و دوستداران شراره عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیز

              روحت شاد

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فرشته نجات در تاریخ 1392/11/09 و 0:31 دقیقه ارسال شده است

دست هایم یخ زده ...برایم ها میکنی ای آرام جانم...شکلکشکلکشکلکشکلکشکلک
پاسخ : با هم بودنهاس که یخبندان زندگی کنونی رو به گرمای بهاری تبدیل میکنهخ فرشته جان

این نظر توسط هکر قلب در تاریخ 1392/11/04 و 17:54 دقیقه ارسال شده است

دستمال خیس آرزوهایم را چکیدم....همین 4 قطره چکید ...زنده باد رفیق با معرفت...شکلکشکلکشکلک
پاسخ : دوستی بودن و خندیدن نیست ٰ دوستی احساس کرد ن و دیدن نادیده هاست

این نظر توسط هکر قلب در تاریخ 1392/11/04 و 17:38 دقیقه ارسال شده است

یادت بماند...تو یادگار روزهایی هستی ...که نه فراموش میشود و نه تکرار
پاسخ : یاد یاران یاد ایام غریب است ....

این نظر توسط زیبا در تاریخ 1392/11/03 و 11:32 دقیقه ارسال شده است

به ی جایی از زندگی ک رسیدی میفهمی همیشه وقتی گریه میکنی بی قراری میکنی دلتنگی میکنی فقط اونیکه میتونه آرومت کنه بعد از خدااااااااااااااا مادرته ..........
و اگه خدا نکرده مادر .....

عالی بود وحید جاااااااان امیوارم شراره عزیزم در کنار مادرش آرامش ابدی داشته باشه
پاسخ : زیبای عزیز زندگی با دوستان و در کنار دوستان معنی پیدا میکنه با وجود دوستانه که میشه طعم زندگی رو چشید تو همیشه بودی میخام همیشه هم باشی

این نظر توسط baran00 در تاریخ 1392/10/29 و 5:19 دقیقه ارسال شده است

خدایااااااااااااااااا هنوزم باورم نمیشهشکلکشراره داداش وحیدت یادتو زنده نگه داشته
پاسخ : شراره با همه خوبیهاش رفت یادش گرامی

این نظر توسط baran00 در تاریخ 1392/10/29 و 5:03 دقیقه ارسال شده است

هنوزم حرفای شراره یادمه همش میگفت فدا مدا خدایا اخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااممنونم وحید یاد شراره رو زنده نگه دارین
پاسخ : اره فدایی داری و فدا مدا و مهمتر از همه اجازه اخرین لحظه اش که داداش وحید اجازه هست با خالم برم تهران

این نظر توسط خاطره در تاریخ 1392/10/28 و 15:53 دقیقه ارسال شده است

یه وقتایی خودموبغل میکنم!بخودم میگم :غصه نخوردیونه منکه باهاتمشکلک
پاسخ : خاطره جون به بودن خدا به عنوان بهترین دوست باور کن

این نظر توسط عسل12 در تاریخ 1392/10/27 و 19:50 دقیقه ارسال شده است

بااینکه شراره رو نمیشناختم باخوندن این متن تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی خوب نوشتی داداش وحید
پاسخ : شراره مثل یه خواب شیرین بود ولی حیف کوتاه اومد و رفت

این نظر توسط مونا در تاریخ 1392/10/10 و 13:09 دقیقه ارسال شده است

سلام وحید جان واقعا دستت درد نکنه حتما شراره ازت خوشحال میشه که یه یادش نوشتی تاهمه به یادش باشن.شکلکروحش شاد یادش گرامی
پاسخ : مونا جان ایشالله روح شراره از ما راضی باشه چون واقعا روح پاکی داشت

این نظر توسط رکسانه در تاریخ 1392/10/09 و 18:46 دقیقه ارسال شده است

متن هات همیشه غمناکن ولی اروم میکنن آدمو مگه نه
خیلی خوب بودشکلک
پاسخ : رکسانه عزیز احساسم به سمت غمه نمیشه کاریش هم کرد ممنون


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 133
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 202
  • بازدید کلی : 2,705